سوء ظن
فصل یازدهم بحث ما درباره سوء ظن در خانه است. سوءظن یک مرض مهلکی برای انسان و چیز مخربی برای خانه است. شاید چیزی مخربتر از سوءظن برای بنای خانواده نداشته باشیم لااقل از جمله آفات بزرگ این بنای مقدس است.
منشاء سوءظن
سوءظن از وسوسه فکری پیدا می شود. شیطان گاهی مسلط می شود بر عقل انسان و در این صورت یک متقلب متظاهر منافق پشت هم اندازی از کار در می آید. و بعبارت دیگر یک شیطان انسی است و شیطان، عقل او را استخدام می کند و می برد آنجا که خاطرخواه اوست و لذا همیشه در فکر این است که دیگران را بدبخت کند.
گاهی شیطان بر دل انسان مسلط می شود و در آن صورت از نظر قرآن یک بت پرست بتمام معنی می شود یعنی تمام دل او را هوی و هوس می گیرد و یک آدم فاسق و فاجری می شود و بقول قرآن یک آدم عابدی است اما برای شیطان نه برای خدا. مشرک می شود آن هم به شرک شیطانی. در سوره یس می خوانیم:
الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین(158)
ای بنی آدم! مگر در ازل با هم معاهده نکردیم که شیطان پرست نباشی؟ چرا شیطان پرست شدی؟ و این آیه که می گوید شیطان پرستی به چه کسی می گوید؟ به کسی که شیطان دل او را استخدام کرده باشد محبت خدا را از دل او برده باشد و القائاتی که بر دل او می شود شیطانی باشد نه رحمانی.
گاهی هم شیطان بر قوه خیال انسان مسلط می شود که به آن وسوسه می گویند و به آن شخص وسواسی گویند. این وسوسه دو قسم است: یک قسم وسوسه فکری است که امروز مورد بحث ماست و یک قسم هم وسوسه عملی است یعنی همان وسواسی ها که بعض اوقات در میان مقدسین پیدا می شوند. مثل این که در طهارت و نجاست، نماز و روزه و بالاخره عباداتش وسوسه دارد که این بحث آینده ماست که ان شاءالله به خواست پروردگار عالم و لطف بقیةالله (علیه السلام) مطرح می کنیم. بالاخره اگر شیطان مسلط بر قوه خیال شد یک حال وسوسه گری برای انسان پیدا می شود. گاهی این وسوسه مربوط به فکر است و گاهی مربوط به عمل. اگر مربوط به فکر بود یک افکار باطل مزخرفی بر او حکمفرما می شود و اگر مربوط به عمل شد یک اعمال باطلی یک اعمال مزخرف و بیهوده ای از او سر می زند. اولی وسوسه فکری و دارنده آن وسواسی در فکر است. دومی وسوسه عملی و دارنده آن وسواسی در عمل است. و هر دو خیلی خطر دارد که باید بگوئیم از همه چیز خطرش بالاتر است. تسلط شیطان بر قوه خیال انسان و ایجاد یک حالت وسوسه، چه وسوسه فکری یا عملی، از نظر امام صادق(علیه السلام) یک نوع دیوانگی است.
شخصی آمده بود خدمت امام صادق(علیه السلام) تعریف دیگری را می کرد؛ خیلی تعریف کرد از جمله عقل او را هم تعریف کرد اما در ضمن گفت یابن رسول الله وسواسی هم هست. حضرت تبسم کردند یعنی تبسم مسخره آمیز. یعنی تو تعریف او را کردی این چه عاقلی است که وسواسی است؟ بعد فرمودند این تابع شیطان است اگر هم از خودش بپرسند این کارهای تو شیطانی است یا رحمانی جواب می دهد شیطانی است. و لذا از نظر روانشناسها، از نظر امام صادق(علیه السلام) وسوسه چه در فکر چه در عمل یک قسم از جنون است.
آثار وسوسه:
1- منفی بافی
وسوسه فکری خطرها دارد که از جمله آنها این است که انسان منفی باف می شود. بعضی ها در خودشان، در دیگران مثبتات را نمی توانند ببینند آنچه می بینند منفیات است که چه چیزهایی را ندارد. درصدد این نیست چه امتیازهائی دارد و در صدد این است که چه عیبهائی دارد.
2- بی نشاطی
یکی دیگر از آثار وسوسه فکری این است که انسان از زندگی خسته و بی نشاط می شود و به فکر این است که چرا به این دنیا آمد و اگر بی دین باشد، خدانشناس باشد به فکر خودکشی می افتد.
3- بدگمانی
اثر مهمتر از این دو اثر سوء این است که اگر انسان وسوسه فکری داشته باشد سوء ظنی می شود اول سوء ظن به خانه است و بعد سوء ظن به اجتماع و کم کم سوء ظن به خدا، پیغمبر، قرآن و ائمه طاهرین(علیهم السلام) پیدا می کند و بالاخره همین سوء ظن او را کافر می کند
برگرفته از کتاب اخلاق در خانه جلد 1
نویسنده :آیت الله حسین مظاهری
آدرس اینترنتی:http://www.ghadeer.org/Book/191/26385