می‌گویند در هیچ یک از کتب معروف تاریخ مصر، نامی از حضرت یوسف (ع) برده نشده است. لطفا در این مورد توضیح دهید. اگر هم کتابی مستند در این مورد بود لطفا معرفی کنید.

25 آذر 1396 نظرات (0) بازدید :

پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): صرف نظر از این که کار یک عده سیاه‌نمایی و ایجاد تردید، شبهه و حتی بدبینی، نسبت به هر چیزی است که مردم خوش‌شان بیاید، یا اثر گذار باشد، یا ارزشمند باشد … [و برایشان فرقی نمی‌کند که موضوع یک محصول تولیدی است، یا یک فیلم، یا یک تماد و یا تظاهرات پرشکوه دینی و عبادی، یا سیاسی و …]؛ باید دقت نماییم که مباحث تاریخ، منابع و مصادر تاریخی، آثار تاریخی و تحلیل تاریخی جداست – مباحث مربوط به کتاب، کتاب شناسی، کتاب‌هایی که باقی مانده‌اند، کتاب‌هایی که اثری از آنها نیست، اما نام و موضوع‌شان در کتب معتبر دیگری آمده و به آن استناد شده است و …، جداگانه است – بحث فیلمنامه، چگونگی تدوین و … نیز جداست.

  • – یک موقع کسی در انتقاد به یک فیلم تاریخی، می‌گوید: این سکانسش واقعیت نداشت – نام این شخص یا این شهر درست بیان نداشت و …؛ اما یک موقع کسی می‌گوید: «اصلاً چنین شخص، شخصیت و حوادثی در تاریخ اتفاق نیافتاده است؟!

قرآن کریم:

در بررسی صحت اقوال تاریخی، منبع و ثقه (مورد اعتماد و اطمینان) بودن مورخ و ناقل، بسیار مهم و شاخص و ملاک می‌باشد.

بدیهی است که برای ما مسلمانان، قرآن کریم که کلام وحی است، در تمامی مباحث و از جمله نقل حوادث تاریخی (قصص)، معتبرترین کتاب می‌باشد، چرا که منبع و گوینده‌ی آن، خداوند علیم و حکیم می‌باشد. حال اگر در قرآن کریم بفرماید که اقوام عاد یا ثمود چنین بودند و به چنان سرنوشتی دچار شدند، دیگر نمی‌پرسیم که آیا در میان اقوام عاد یا ثمود، مورخی هم بوده، کتابی هم نوشته، این سرگذشت را نقل کرده و کتابش باقیست یا خیر؟! ما صحت اقوال تاریخی که در قرآن کریم به آن تصریح شده است با را با قرآن می‌سنجیم، نه این که مطالب قرآنی را با کتب تاریخی مصری، یونانی، ایرانی و … بسنجیم.

  • – احمد السنوسی، در «بحث عن النبی یوسف فی مصر القدیمیه – مبحث یوسف پیامبر در مصر قدیم» می‌نویسد: همانا خداوند سبحان، از “مصر” و حوادث تاریخی‌اش، بارها در قرآن کریم یاد کرده است و البته پیش از آن نیز در تورات و انجیل یاد کرده است.

دانشمندان و متخصصان برای شناخت بخش‌های واقعی و درست تاریخ، به رغم مشکلات و سختی‌های فراوان، تلاش گسترده‌ای دارند و سعی می‌کنند حتی بدون توجه به محدودیت‌های دینی و مذهبی، حقایق تاریخی را بشناسند. از این‌رو تمامی دانشمندان و از جمله دانشمندان مسلمان نیز سعی می‌کنند به منابع باستانی تاریخ نگاه کنند و متأسفانه بزرگترین منبع موثق تاریخ، یعنی قرآن کریم و داستان‌های پیامبران در آن را فراموش نموده‌اند!

آثار مصری:

دانشمندان و محققین، پیرامون این که چرا تاریخ حضرت یوسف علیه السلام، در کتب قدیمی مصری کمتر دیده می‌شود (یا حتی وجود ندارد)، بحث‌های گوناگونی دارند و نظریات گوناگونی ارائه داده‌اند:

*- برخی گفته‌اند: بر اساس اسنادی، تاریخ او در کتب مصر باستان آمده بود، تا زمانی که فرعون، هیکوس‌ها (Hyksos ) را از آن سرزمین اخراج نمود و عبرانیان را مورد آزار، اذیب و شکنجه قرار داد و آثارشان از بین رفت.

*- برخی گفته‌اند: این که در کتب قدیمی مصر، بحث مستقلی درباره‌ی یوسف علیه السلام دیده نمی‌شود، هیچ حقیقتی را تغییر نمی‌دهد (چون شواهد کافی موجود است)، اما چه بسا در برخی از آثار و کتب، چه به نام یوسف و چه به نام ‌های دیگری چون « صفنات فعنيح »، به سرگذشت او تصریح شده است.

نکته: [گاهی به دلایل سیاسی، مذهبی، فرهنگی و …؛ از روی عمد، غیر عمد و حتی کپی‌سازی به نام خود، اسم‌ها را تغییر می‌دادند و هنوز هم چنین می‌کنند – چنان که فرازهایی مشابه تاریخ و سرگذشت ایشان را در سینوحه می‌خوانید].

*- أ. حلمي القمص يعقوب می‌نویسد: به رغم عظمت شخصیتی که یوسف علیه السلام داشت، در دربار فرعون، بیش از یک وزیر امور مالی نبود، لذا بیشتر کارهای او را به نام فرعون ثبت کرده و نوشته‌اند!

*- استاد سلیم حسن می‌نویسد: هر کار مهم و بزرگی، باید به نام فرعون ثبت می‌شد تا نام او بزرگ شمرده شده و مورد ستایش قرار می‌گرفت (چنان که امروز نیز به نام صاحبان قدرت ثبت می‌شود)؛ کارهای یوسف همه بر اساس وحی بود (لأن كل شيء من وحيه هو). بنابراین، این که در آثار مصری آن موقع، مستقیم اسم یوسف آمده یا نیامده باشد، نشان و دلیل حقیقت آن احوالات قید شده در کتب نمی‌باشد. (موسوعة مصر القديمة ج 7 ص 107، 180)

*- محمد قاسم (مورخ) می‌نویسد: ورود اقوام آسیایی به مصر، اتفاقی نبود که یکبار رخ داده باشد، بلکه در برهه‌های گوناگون رخ می‌داد و حتی فراعنه مصری، با دختران پادشاهانی از آنها ازدواج می‌کردند. زمانی که “بنی اسرائیل” به سرزمین مصر وارد شدند، هیچ کس فکر نمی‌کرد که آنها تاریخ حال و آینده‌ی مصر را دستخوض تغییرات اساسی کنند. اما روشن است که هر گاه فراعنه‌ی مصر از کسی یا قومی ناراحت و عصبانی می‌شدند، [ضمن اخراج، قتل عام و …]، تمامی اسامی آنها، دست‌اندرکاران، شخصیت‌های بارز و … را پاک و محو می‌کردند تا شکست کاملی داده باشند. (التناقض في تواريخ وأحداث التوراة ص 528، 529)

*- کشیش ماکسیموس Maximus)) می‌نویسد: به غیر از داستان‌هایی که سینه به سینه نقل شده است، کتیبه‌های بسیاری وجود دارد که مؤید داستان کنعانیان در مصر می‌باشد.

او می‌نویسد: در کاوش در سرزمین کنعان، کتیبه‌هایی به دست آمده که گواه بر کوچ آنان به 300 کیلومتری قاهره می‌باشد و نقاشی‌هایی از 1890 سال قبل از میلاد وجود دارد که ورود بازرگانان جهت معامله یا تهیه گندم در دوران قحطی را نشان می‌دهد.

او می‌افزاید: در کاوش یک قبرستان خانوادگی مربوط به قرن 16، کتیبه‌های قدیمی به دست آمده که داستان‌های مشابه قصه حضرت یوسف (علیه السلام) در آن نوشته شده است و حتی به قحطی چند ساله و توزیع گندم تصریح شده است. در کتیبه‌ای مربوط به عصر هیکوس‌ها (Hyksos)، دقیقاً به مسئله قحطی وحشتناک، مدیریت فرماندار در توزیع و … تصریح شده است. (المرشد الجغرافي التاريخي للعهد القديم ص 59، 60)

***- بنابراین، اگر چه حتی حکایتی از تاریخ در هیچ کتابی به جز قرآن مجید نیامده باشد، برای ما قطعیت و حجیت دارد، و اگر چه قصه حضرت یوسف علیه السلام، در کتب الهی پیشین نیز آمده است؛ اما تمامی مورخین موثق، به صحت این قصه تصریح دارند، و در نهایت سبب‌های حذف نام ایشان از منابع تاریخی مصر را مورد مطالعه و تحلیل قرار می‌دهند.

مشارکت و هم‌افزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

می‌گویند در هیچ یک از کتب معروف تاریخ مصر، نامی از حضرت یوسف (ع) برده نشده است. لطفا در این مورد توضیح دهید. اگر کتابی هست، معرفی نمایید.

http://www.x-shobhe.com/shobhe/8964.html