مراقبت از بیت المال

24 مرداد 1395 نظرات (0) بازدید :

عده ای گرد امام علی (علیه السلام) جمع شدند و گفتند: مردم به دنیا و ظواهر آن دل بسته اند. معاویه نیز از این فرصت استفاده کرده و با هدایا و پول های فراوان آنها را به سوی خویش می خواند. بهتر است شما هم از اموال عمومی به آنه ببخشید تا به تو گرایش پیدا کنند، امام فرمود:
أَ تَأْمُرُونی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْماً
لَوْ کَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ أَلاَ وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الآْخِرَةِ
وَ یُکْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَمْ یَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقهِ وَ لاَ عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ إِلاَّ حَرَمَهُ اللَّهُ شُکْرَهُمْ وَ کَانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ
فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ یَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَی مَعُونَتِهِمْ فَشَرُّ خَلِیلٍ وَ أَلأَْمُ خَدِینٍ (73)
آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود، از جور و ستم دباره امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم، استفاده کنم؟ به خدا سوگند، تا عمر دارم و شب و روز بر قرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد! اگر این اموال از خودم بود، به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خداست! آگاه باشید! بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد، اما در آخرت پست خواهد کرد. در میان مردم ممکن است گرامی اش بدارند، اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است. کسی مال اش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر اهل آن نپرداخت جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستی آنها را متوجه دیگری ساخت. پس اگر روزی بلغزد و محتاج کمک آنان گردد بدترین رفیق و سرزنش کننده ترین دوست خواهند بود.
و نیز در دومین روز خلافت خویش در سخنانی فرمود:
وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوجَ بِهِ النسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الإِْمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ (74)
به خدا سوگند، بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم، گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند؛ زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم بر او سخت تر است.
در جای دیگر دارد که یکی از یاران امام (عبدالله بن زمعه) در خواست مالی داشت. امام فرمود:
إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَیْسَ لِی وَ لاَ لَکَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَیْ ءٌ لِلْمُسْلِمِینَ وَ جَلْبُ أَسْیَافِهِمْ فَإِنْ شَرِکْتَهُمْ فِی حَرْبِهِمْ کَانَ لَکَ مِثْلُ حَظهِمْ وَ إِلاَّ فَجَنَاةُ أَیْدِیهِمْ لاَ تَکُونُ لِغَیْرِ أَفْوَاهِهِمْ (75)
این اموال که می بینی نه مال من و نه از آن توست. غنیمتی گرد آمده از مسلمانان است که با شمشیرهای خود به دست آورده اند. اگر تو در جهاد همراهشان بودی، سهمی چونان سهم آنان داشتی، و گرنه دسترنج آنان خوراک دیگران خواهید بود.
پیداست که هرگز نباید از علی (علیه السلام) انتظار داشت برای جلب رضایت دیگران به پاس ستایش و تملق چاپلوسان، حقوق ببیت المال را به ناحق در اختیار کسی قرار دهد یا با مدارا و چشم پوشی و تساهل، اجازه چنین عملی را به کارگزان خویش دهد. به زعم آن عصاره تقوا و دلداده حق، انسانها در دریافت حق و حقوق خویش تفاوتی با یکدیگر ندراند و مدعیان دروغینی که طالب حقوق بیشتری هستند، راه به جایی نمی برند، حضرت به یکی از فرمانداران می نویسد:
بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَکَ وَ عَصَیْتَ إِمَامَکَ أَنَّکَ تَقْسِمُ فَیْ ءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیُولُهُمْ
وَ أُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ فِیمَنِ اعْتَامَکَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِکَ فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ کَانَ ذَلِکَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَکَ عَلَیَّ هَوَاناً
وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِی مِیزَاناً فَلاَ تَسْتَهِنْ بِحَق رَبکَ وَ لاَ تُصْلِحْ دُنْیَاکَ بِمَحْقِ دِینِکَ فَتَکُونَ مِنَ الأَْخْسَرِینَ أَعْمَالاً أَلاَ وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَکَ
وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَةِ هَذَا الْفَیْ ءِ سَوَاءٌ یَرِدُونَ عِنْدِی عَلَیْهِ وَ یَصْدُرُونَ عَنْهُ (76)
گزارشی از تو به من دادند که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده ای و امام خویش را نافرمانی کرده ای. خبر سید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه ها و اسب هایش گرد آورده و با ریخته شدن خون هایشان، به دست آمده، به اعرابی که خویشاوندان تواند و تو را برگزیده اند، می بخشی! به خدایی که دانه را شکافت و پدیده ها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده و منزلت تو سبک گردیده است! پس حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیای خود را با نابودی دین آبا نکن که زیانکارترین انسانی. آگاه باش، حق مسلمانی که نزد من یا پیش تو هستند، در تقسیم بیت المال مساوی است. همه باید نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.
و نیز در جای دیگر می فرماید:
فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَی خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا
عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ
اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کن و، او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر. سپس او را خواردار و خیانتکار شمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.
جمله معروفی نیز از امام در خصال شیخ صدوق است که اوج دقت و ظرافت و مراقبت آن انسان برجسته و آن امام همام را نشان می دهد:
أدِقُّوا اَقْلاَمَکُمْ وَ قارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ وَ احذِفُوا عَنْ فُضُولِکُمْ وَاقْصدوا قَصْدَالْمَعانی وَ اِیّاکُمْ وَ الاِْکْثارَ فَانَّ اَمْولَ الْمُسْلِمینَ لا تَحْتَمِلُ الاْءضْرار
نوک قلمهایتان را نازک کنید و فاصله بین خطوطتان را کم کنید و از زیاده گویی بپرهیزید و لب معنی و مقصد اصلی را بنویسید. از مطالب اضافی پرهیز کنید که بیت المال مسلمین تاب تحمل ضرر ندارد.
حیف و میل بیت المال و آسان گیری نسبت به مصرف آن، اندیشه خطرناکی است که متاسفانه برخی افراد به سادگی به آن تن می دهند. حال آنکه حقوق مردم امانتی است سترگ که آنها وظیفه ای جز نگهبانی و امانت داری ندارند. آنکه شانی بالاتر برای خود قایل است و خویش را حاکم و مالک اموال عمومی و بیت المال می داند، انسان ضعیفی است که روز باز خواست را نادیده گرفته است.
مقام معظم رهبری در بخشی از پیام نوروزی سال 1380 خود می فرماید:
هر کس بیت المال مسلمین را ملک خود به حساب آورد یا به زبان بگوید و یا اگر نمی گوید، در عمل این طور وانمود کند که ما این قدرها حق داریم و با بیت المال مثل اموال شخصی خود رفتار کند یا بخورد با ببخشد یا در راه اغراض شخصی از آن استفاده کند نمی تواند دنباله رو علی (علیه السلام) به حساب بیاید.
حکایت جالبی است از علی بن ابی رافع که بی تردید دلباختگان مولای متقیان علی (علیه السلام) را به تامل و اندیشه وا می دارد و عمل به رهنمودهای آن وجود مقدس را هموار می سازد:
علی بن ابیس رافع می گوید: زمانی که من مسوول و کاتب بیت المال علی (علیه السلام) بودم، گردن بند مرواریدی از جنگ بصره به بیت المال باقی مانده بود. روزی از طرف دختر امیرالمومنین، شخصی نزد من آمد و در خواست کرد که آن گردن بند را به صورت عاریه مضمونه مردوده (ضمانت دار که برگرداند) به ایشان بدهم و دختر امام در روز عید قربان از آن استفاده کند. من نیز گردن بند را تحویل دادم تا پس از سه روز برگرداند. اما امیرالمؤمنین آن را نزد دخترش دید و شناخت. آنگاه مرا احضار کرد و گفت: ای ابی رافع به مسلمین خیانت می کنی؟
به ایشان گفتم: پناه بر خدا می برم از این که به مسلمین خیانت کنم. فرمود پس چگونه گردن بندی را که در بیت المال مسلمین بود، بدون اجازه من و رضایت مردم به دختر من عاریه دادی؟ گفتم: ای امیرالمومنین! او دختر شماست و در خواستی از من کرد و من اجابت کردم، در حالی که عاریه بود و من هم ضمانت کردم که بر عهده خود باشد که آن را سالم به خزانه باز گردانم. فرمود: همین الان آن را بر گردان و وای بر تو اگر چنین چیزی تکرار شود، در آن صورت تو و گیرنده آن را مجازات می کنم. سپس فرمود:
لَوْ کانَتْ أَخْذُالعِقْدِ عَلی غَیْرِ عارِیَةً مَضْمُونَةً مَرْدُودَةً لَکانَتْ اِذا أَوَّلَ هاشِمِیَّةً قَطَعْتُ یَدَها فی سِرْقَةً(77)
اگر (دخترم) آن را به صورت عاریه مضمونه مردوده نگرفته بود، اول هاشمیمه ای بود که به جرم دزدی دستش را قطع می کردم.
ابن ابی رافع می گوید: همان لحظه، دختر امام گردن بند را باز گرداند و من آن را در جای خود قرار دادم.(78)